Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، ایران نوشت: الیاس قنبری فعال رسانه ای نوشت: ‌ایران امروز حامل کوله‌باری از تجربه‌های گوناگون سیاسی از خیانت‌ها، فتنه‌ها و آشوب‌ها است. افرادی که تجربه بیشتری دارند در بحبوحه حوادث فتنه‌گون دقیق به نظاره‌گری وقایع و موضع‌گیری‌ها می‌پردازند تا هرچه بیشتر جریانات درگیر در واقعه، حقیقت خود را نمایان کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تخریب اموال عمومی، آتش زدن مأمور پلیس و آمبولانس، به آتش کشیدن پرچم ایران، اهانت به مقدسات، شعارهای هنجارشکن و علیه اصل نظام و چادر کشیدن از سر زنان محجبه لااقل تا اینجا نشان داد که هنجارشکنان هیچ حد و مرزی نمی‌شناسند و مسجل کرد که ماجرای مهسا امینی، بهانه است؛ بهانه و فرصتی برای عقده‌گشایی نسبت به قدرت‌نمایی امت اسلام در اربعین حسینی، هزینه‌تراشی برای حضور مؤثر ایران در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای و تحت‌الشعاع قرار دادن حضور رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و شاید قرار دادن ایران در موضع انفعال و به بن‌بست کشیدن مذاکرات رفع تحریم!

اینکه برخی قوانین و ساختارهای موجود در کشور این بستر را برای موج‌سواری معاندین فراهم می‌کند بحث دیگری است که باید در جای خود به آن پرداخته شود و نسبت به ضعف‌ها بازنگری شود. اما آنچه هویدا است این است که دشمنان زبون و پیاده‌نظام داخلی آنها در ایران مترصد و در کمین‌اند که از هر اتفاقی برای موج‌سواری و هزینه‌تراشی استفاده کنند.

اینکه مطالبات و اعتراضات واقعی در جامعه ما توسط عناصر برانداز به انحراف کشیده می‌شود حقیقتی است که بارها تجربه شده و مردم نیز به آن واقفند. اعتراضات سال‌های ۹۶ و ۹۸ بر حول مسائل اقتصادی شکل گرفت و بر همین منوال به انحراف کشیده شد و مورد سوء‌استفاده بدخواهان کشور قرار گرفت.

این سخن که صف معترضین واقعی از هنجارشکنان جدا است در آن زمان صدق می‌کرد ولی امروز صحنه کاملاً واضح است. هنجارشکنان از همان بدایت امر حیا را خورده و آبرو را قی کرده و تعارف را کنار گذاشته و مراسم آتش زدن روسری به عنوان نماد حجاب برگزار کردند و رقص‌کنان و هلهله‌کنان فریاد زدند که خواسته‌شان دهن‌کجی به حکم الهی است.

در کودتای ۲۸ مرداد بدکاره‌ای به نام پری بلنده میدان‌داری می‌کرد و پیوند فحشا و اوباش به دنبال زمین زدن دولت مردمی بود، امروز هم برخی میدان‌داری و نعره‌کشی می‌کنند و جبهه کفر همه توان رسانه‌ای خود را بسیج کرده است و نهایت همه این تلاش‌ها چند آتش‌بازی کوچک بوده که خللی در اراده ملت بزرگ ایران در افق‌گشایی تاریخی و مسیری که انتخاب کرده است ایجاد نمی‌کند.

کد خبر 707706 منبع: ایران برچسب‌ها خبر ویژه مهسا امینی اعتراض - تجمع - تحصن

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر ویژه مهسا امینی اعتراض تجمع تحصن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۶۸۱۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر

مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

 در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • ببینید | تصاویر تلخ از وضعیت اسفناک و درد کشیدن یک اسب در نقش جهان اصفهان
  • (ویدئو) به خاک و خون کشیدن نمازگزاران شیعه در حکومت طالبان
  • سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد!
  • ۷ نکته مهم برای آرام کردن کودکی که عصبانی و پرخاشگر است
  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد
  • محسن رضایی و ابوشریف اعتقاد داشتند وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست /گروه‌های چپ به ارتشی‌ها تهمت‌های ناموسی زدند
  • امیر سرتیپ بختیاری: محسن رضایی و ابوشریف اعتقاد داشتند وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست /گروه‌های چپ به ارتشی‌ها تهمت‌های ناموسی زدند
  • مرغان آتشین مهاجر رقص کنان به تالاب بین المللی هامون بازگشتند
  • فریاد خوان کوادرادو در جشن قهرمانی اینتر: هرکس نَپرد، یوونتوسی است! + فیلم